HBD

_یکسال دیگر گذشت :)!
_۱۲ ماهِ پر از استرس
_۳۶۵ روزِ پر از غم و شادی
_۸۷۶۶ ساعتِ پر از تجربه های سخت و آسان
_۵۳۵۹۶۰ ثانیه پر از خاطرات شیرین و تلخ _بالاخره به ایستگاه اخر این قصه ی یکساله و از قطار پیاده شدیم:)
_حالا کتابی که ۳۶۵ روز سعی کردم قشنگ بنویسمش تموم شد:)
_کتابی که خط به خطش رو تجربه کردم'
_کتابی که پر از خاطرات تلخ و شیرینه'
_کتابی که اشک های روی کاغذ خودنمایی میکنن'
_عآره، یکسال بزرگتر شدم و با تجربه تر'
امسالم با تموم خوبیا و بدیاش گذشت:)
خیلی درس ها یاد گرفتم و خیلی چیز ها رو تجربه کردم.
_امسال آدمایی از زندگیم رفتن که تا آخر زندگیم روشون حساب کرده بودم و آدمایی اومدن که حتی دوست شدن باهاشون برام غیره منتظره بود و یاد گرفتم همه چیز از همه کس بر میادو هیچ چیز غیر ممکن نیست و یاد گرفتم به هر کسی اعتماد نکنم:)
_امسال مدل موهامو عوض کردم، دوستای جدیدی پیدا کردم، کارای جدید رو امتحان کردم، با ترس هام کنار اومدم، با سختیا رو به رو شدم و پا پس نکشیدم، شروع کردم به کتاب خوندن، آشنا شدن با آدمای جدید و وقت گذروندن با دوستام.
_روزهایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم، و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم.. روز هایی که دلی بدست اوردم و عشق ورزیدم، و روزهایی که دلی شکستم و … روزهایی که دویدم تا برسم ، و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن.. روزهایی که فکر کردم دنیا منم و من؛
_آیناز کوچولو بیا بهم قول بدیم هرچی که شد کم نیاریمو به راهمون ادامه بدیم و با ترس هامون رو به رو بشیم و هچوقت نزاریم ستاره امیدمون خآموش بشه.بازی با گریه شروع میشه و تو باید سعی کنی با لبخند تمومش کنی و اگر شکست خوردی بلند شو و به راهت ادامه بده و هیچوقت نا امید نشو، باشه؟
تقویم میگه تولدمه و یه شمع به روی کیکمون اضافه شد و باید به سمت فصل بعدی بریم:)
_تـولدم مبـآرک
_چهـآرم تـیر مـآه هـزآر و چهـآرصـد و چهـآر:)💘
𝟷𝟺𝟶𝟺/𝟺/𝟺
-𝐀𝐲𝐧𝐚𝐳